Mardi Ke Ranj Mibarad

A young man has been sent to the prison because he was framed but after while he released soon. Meanwhile, his family is disrupted, he has lost his job, his fiance left him and his mother is suffering from sickness without medication. The young man looks everywhere seeking a job but returns hopelessly. His severe financial crisis takes him to his former boss, and because he is faced by the latter’s violence and humiliation, at the top of his anger and unawareness, commits the murder of his former boss and by the time he returns to his mother with the medicine his mother has already passed away. The young man has no more hope for continuing his life.

مرد جوانی با صحنه سازی رئیس خود، متهم به اختلاس شده و به زندان می افتد اما به زودی تبرئه و آزاد می شود در حالیکه وضع خانواده اش مختل شده، کارش را از دست داده ، نامزدش او را ترک گفته و مادرش در بستر بیماری بدون دکتر و دوا مانده است. مرد جوان برای یافتن شغل به همه جا روی می کند اما نا امید و مایوس بازمی گردد. بحران شدید مالی سبب مراجعه او به رئیس سابقش می گردد و چون با تحقیر و خشونت وی روبرو می گردد، در اوج عصیانیت و بی خبری ، مرتکب قتل رئیسش می شود و زمانی با دارو به بالین مادرش می رسد که او نیز چشم از جهان پوشیده است. مرد جوان دیگر هیچ امیدی برای ادامه زندگی اش ندارد .