Badnam

In the neighborhood, Badri is called ‘doctor’ and is believed to be a nurse. But in reality, she is a dancer in a club working every night. At one night, Badri happens to meet Morteza. They soon fall in love with each other and plan to get married. But there are two problems: the daughter of Morteza’s uncle, and Badri’s profession. The uncle’s daughter, is pregnant with Morteza’s child, and Morteza has gotten aware of Badri’s main profession. This is how the situation returns to how it used to be. Morteza goes to his past life and Badri remains a dancer.

“بدری ” را در محله خانم دکتر صدا می کنند و می گویند پرستار است. اما واقعیت این است که بدری هر شب در میخانه ای رقاصه ی بزم میخواران است . بدری یک شب با “مرتضی ” آشنا می شود. بدری و مرتضی به زودی عاشق یکدیگر شده و قرار ازدواج می گذارند. ولی دو مشکل در راه است : دختر عموی مرتضی و حرفه ی بدری ۰ دختر عمو از مرتضی باردار شده و مرتضی از حرفه ی اصلی بدری آگاه گردیده . این چنین است که وضع دوباره به حالت سابق بر می گردد. مرتضی به زندگی گذشته اش روی می کند و بدری رقاصه باقی می ماند.