It’s been a year that no one has heard of Pouria, and when all his friends and relatives think that he is dead, he suddenly shows up. Later, while he was meeting his close friend, Farshid, he remembers that before his disappearance, he wanted to marry his long-time childhood friend, Shiva, but at the wedding night, a girl who worked in the same company as Pouria claims to have affairs with him and everything gets cancelled.
پوریا، در حالی که از یک سال پیش، کسی از او خبری ندارد و آشنایان و بستگانش در این مدت، فکر میکردند که او مرده است، اما او در برابر تعجب همگان بازمیگردد. کمی بعد در دیدار با صمیمی ترین دوستش فرشید، به یاد می آورد قبل از این که ناپدید شود قرار بوده با شیوا، که از کودکی باهم بزرگ شده بودند، ازدواج کند. اما همان شب عروسی، دختری که کارمند شرکت پویا است، ادعا میکند که با او رابطه داشته و جنجالی را موجب می شود و بالاخره مراسم عروسی بهم میخورد. کمی بعد از شب عروسی، کارمند شرکت پوریا خودکشی می کند و پوریا به توصیه دوستش آرش قصد فرار می کند که میشنود شیوا نیز دست به خودکشی زده است و وقتی در می یابد که تحت تعقیب است، تصمیم قطعی خود را برای خارج شدن از تهران می گیرد، امّا پیش از آن، پنهانی به دیدار شیوا می رود، سپس خود را در قطاری متروکه پنهان می کند تا پلیس نتواند به او دست پیدا کند. پوریا در قطار متروکه با مرد بی خانمانی مواجه می شود که در آتش سوزی قطار میمیرد، ؛ اما شواهد نشان میدهد که پوریا در این حادثه از بین رفته است.پوریا، بعدها پی میبرد که آرش و شیوا قرار است به زودی ازدواج کنند، پوریا به آرش شک می کند، اما متدرجاً درمی یابد همه چیز عکس آن است که میداند. چه او آلبوم عکسهای شیوا را نزد فرشید پیدا می کند و پی میبرد که فرشید از مدتها پیش عاشق شیوا بوده است. فرشید که سعی میکند پوریا را متقاعد کند، اما به هنگام خداحافظی او را با چاقو زخمی و خود با پریدن روی ریل قطار خودکشی می کند. مراسم عروسی شیوا و آرش برگزار می شود و پوریا نیز با زخمی عمیق در آن حضور دارد.
Download | Quality | Size |
---|---|---|
Sign in to download | 1080 | برای دیدن لینک باید وارد شوید |