Sayehye Sarnevesht

A woman commits suicide as she does not want to give way to her mother’s evil temptations. On the surface, it looks like that her husband has committed the crime, So he is sentenced to prison. But once released, his wife’s mother does not tell him anything about the existence of his only child, who is now grown to a man. The father and the son both fall in love with a woman without knowing the truth. But eventually, at a crucial moment, the truth becomes clear.

زنی خودکشی می کند چون نمی خواهد تسلیم وسوسه های شیطانی مادرش شود. ظواهر امر گواهی گناهکاری شوهر را می دهد و به همین جهت روانه ی زندان می شود. اما وقتی از زندان آزاد می شود، مادر همسرش از وجود تنها فرزندش که حالا مرد جوانیست حرفی به او نمی زند. پدر و پسر هر دو در برابر عشق یک زن قرار می گیرند بدون اینکه از حقیقت امر خبر داشته باشند و سرانجام در زمانی بحرانی، واقعیت آشکار می شود .