Mahvash

Mahvash was a famous actress before the Islamic revolution and she returns to the country after being away for many years. People think that she is as before and therefore intensify her problems. A man who had been in love for her for many years and stalked her during all these years accepts to take care of her when she gets to Iran. He is thrilled of her return but also wonders why she has returned. She reveals to him that she does not have much time left to be alive and that’s why she decided to return. However, this is not the end of the story…

مهوش ستاره سرشناس سینمای قبل از انقلاب پس از سالها دوری از کشور با اطلاعات مقامات مربوطه وارد کشور میشود. آدم ها به جهت ذهنیتهای از پیش و باورهایشان هنوز او را چون گذشته میپندارند لذا علاوه بر واکنش های مخالفان، آنها نیز با تظاهرات دوستانه شان مشکلاتوی را مضاعف میسازند. مرد جاهل مسلکی که سالهاست عاشقانه همه جزییات  زندگی او را قبل و بعد از انقلاب زیر نظر داشته مراقبت از او را از هنگام ورودش به ایران بر عهده میگیرد. مرد ضمن ابراز خوشخالی زائدالوصفش از حضور یار، اما بازگشت او را یک سوال بزرگ تلقی میکند و بسیار کنجکاو است که دلیل بازگشت یکباره او را پس از سالها دوری از وطن بداند.

مهوش سرانحام پاسخی تلخ بر سوال محبوبش میدهد، این که چون زمان زیادی از زندگی اش باقی نمانده است لذا او بعد از دریافت آزمایش پزشکی اش، لحظه ای برای بازگشتش به سرزمینش درنگ نکرده است، گرچه این پایان ماجرا نیست