Defending Honor

Asieh is in a relationship with Kiomars and asks him to marry her. Kiomars rejects to marry. Asieh returns to her village to live along with her father and sister. After a while, Kiomars finds out that Asieh’s father has given all his wealth to Asieh so he goes to her to the village. Asieh considers this as a good omen and accepts to return with him. Some time later, Kiomars tries to rape her sister and Asieh kills him. Asieh’s father goes to the police and confesses to commit the murder so his daughters can live their lives.

” آسیه ” که با “کیومرث ” روابطی دارد از او به می خواهد که با او ازدواج کند. ولی کیومرث به او جواب رد می دهد. آسیه به ناچار به روستای خود نزد پدر و خواهرش برمیگردد ولی چندی بعد کیومرث درمیابد که پدر او تمامی ثروتش را به اسیه بخشیده است، به همین لحاظ کیومرث به تعقیب اسیه در روستا میرود. آسیه این را به فال نیک می گیرد و رضایت به بازگشت با کیومرث را می دهد. اما مدتی بعد آسیه وقتی که کیومرث قصد دارد به خواهرآسیه تجاوز کند به وسیله آسیه به قتل می رسد و در این شرایط پدر آسیه خود را به عنوان قاتل به مامورین معرفی می کند تا دخترانش بتوانند به زندگی عادیشان ادامه دهند.