Zafar

Fati leaves her hometown to go to Tehran. Kadkhoda and his mother have given her Khan Sardar’s address. Shamsollah Zafar who is Khan Sardar’s driver, takes Fati to Khan Sardar’s house. Sardar insists that his son Parviz should marry a girl called Eshrat. Parviz is a gambler and his father drives him out from the house and finally he faces with many problems.

فاطي (فروزان) از زادگاهش به تهران مي رود. كدخدا و مادرش به او نشاني خان سردار (حبيب الله بلور) را داده اند. شمس الله ظفر (رضا بيك ايمانوردي)، راننده ي خان سردار، فاطي را به خانه ي سردار مي رساند. سردار اصرار دارد كه پسرش پرويز (اميرفخرالدين) با دختري به نام عشرت (مرسده كامياب) ازدواج كند. پرويز كه وقتش را به قمار مي گذارند توسط پدرش از خانه رانده مي شود. شمس الله براي پابند كردن پرويز به خانه و زندگي، فاطي را با قيافه ي مبدل، سر راه او قرار مي دهد. وقتي پرويز به فاطي علاقمند مي شود عشرت كه مي داند فاطي دختر فقيري است موضوع را برملا مي كند. شمس الله توضيح مي دهد كه هدف آنها نجات پرويز بوده است. روز بعد پرويز به دنبال فاطي مي رود و به رغم مخالفت پدرش، كه براي منصرف كردن پرويز به فاطي تهمت دزدي مي زند، با او ازدواج مي كند.