Toranj

Atefeh, a carpet weaver and the wife of a carpet designer, is attacked while she is weaving. Before she dies, she gives birth to a girl. Atefeh’s husband is pursuing the murderer, but one of his hands is maimed and he is not able to design carpets anymore. Therefore, he decides to do another jobs like dyeing and selling cream. Twelve years later, his daughter Toranj who is a grown up lady, tries to weave carpets. The village lord, Yaghob, who prefers western designs and has been involved in Atefeh’s death, makes some disturbance for the designer. The designer has stayed at home for a long time and is thinking to perform all his original designs by establishing a carpet framework. Yaghob’s men try to make some problems for him doing his work but the designer finally decides to go on a different way and eventually he succeeds in his plans.

 عاطفه  ، قالیباف و.. همسر یک رسام فرش، در پای دار قالی مورد هجوم قرار میگیرد. پیش از مرگ دختری از او متولد می شود . شوهر عاطفه که در جستجوی قاتلین همسرش، از ناحیه یک دست برای مدتی دچار نقص عضو می شود و دیگر قادر به ترسیم نقش فرش نیست، لذا به رنگرزی و خامه فروشی روی می آورد. دوازده سال بعد دختر او که بزرگ شده و “ترنج “نام دارد کار قالیبافی را ادامه می دهد . ” یعقوب ” ارباب ده، حامی نقشهای فرنگی و نیز کسی که در قتل همسر رسام دست داشته، مانع کار رنگرزی و خامه فروشی وی می شود. رسام مدتہا خانه نشین است ودر این اندیشه که با برپانی یک دار قالی نقشهای اصیل خود را پیاده کند. عوامل یعقوب نقشه های متعدد او را در تدارک یک دار بر آب می کنند، رسام سرانجام چارهای دیگر میاندیشد و سرانجام به خواسته اش دست می یابد