Emshab Ashki Mirizad

In order to provide for treatment costs of his beloved girl, a young man tries to steal from the company he works for, but he fails and gets arrested. The girl is addicted and wandering around and eventually is killed in an accident. When the young man is released, he is disappointed until he meets a nurse who resembles the girl he once loved. They marry eachother , but her lack of attention causes their child to die, so the young man kills her and  returns to jail again.

مرد جوانی برای معالجه ی دختری که دوست دارد، اقدام به سرقت پول شرکتی که کارمند آنجا است، می کند و البته موفق نشده و زندانی می شود . دختر که معتاد است در تنہایی سرگردان و آلوده تر شده و سرانجام نیز در حادثه ای به قتل می رسد۰ مرد جوان در بازگشت به آزادی، ناامید و مایوس است تا اینکه با پرستاری روبرو می شود که شباهت ” خارق العاده ای به دختر مورد علاقه اش دارد. آشنایی مرد جوان و پرستار به ازدواج منتهی می شود. پرستار لاقید و خوشگذران است و بی توجہی اش سبب از بین رفتن فرزندشان می شود و مرد جوان نیز در یک لحظه بحرانی همسرش را به قتل می رساند و بار دیگر به پشت میله های زندان بازمیگردد .