
Gholamhossein Khan (60-year old) and Zinat (55-year old) who have planned to marry but have canceled it out, become opponents through an accident. A girl is nursing Gholamhossein Khan who is loved by Zinat’s chauffeur. Each one them tries to introduce him/hersel as the child of their lords. Gholamhossein Khan and Zinat try to make the marriage possible in order to humiliate the other side and say that his/her child has married a chauffeur/nurse. The chauffeur and the nurse truly love each other and use this opportunity to marry. When Gholamhossein Khan and Zinat find out about their marriage, it is too late and they have no other choice but to marry again.
“غلامحسین خان ” ( ۶۰ ساله ) و ” زینت ” ( 55 ساله ) که تا پای سفره عقد رفته و بعد از هم جدا شده اند ، به سبب حادثه ای به مخالفت با یکدیگر می پردازند. دختری از غلامحسین خان پرستاری می کند که مورد علاقه ی راننده ی زینت است . هر یک از آنها خود را فرزند اربابشان معرفی می کنند. غلامحسین خان و زینت هر یک سعی می کنند با نزدیک کردن پرستار و راننده اش به همدیگر کار را به ازدواج بکشانند تا بعدا ادعا کنند که فرزند او با راننده ی این یکی و یا پرستار آن یکی ازدواج کرده و بدین ترتیب طرف مقابل را تحقیر کند. راننده و پرستار واقعا ” عاشق هم می شوند و از این فرصت باد آورده استفاده کرده و ازدواج می کنند . اما وقتی غلام حسین خان و زینت واقعیت رامی فهمند که دیگر وقتی برای هیج کار نیست، به جز اینکه، بعد از چهل سال خود شان نیز با هم ازدواج کنند.
Download | Quality | Size |
---|---|---|
Sign in to download | 1080 | برای دیدن لینک باید وارد شوید |