Tanha Marde Mahalleh

Thanks to his talents and power, Akbar who is a naive rural young man becomes an instrument of Ali Gardaleh to confront Mostafa Golabi. Ali takes Akbar to his house and tries to teach him. Akbar falls in love with Ali’s sister and finds out about lots of things through her. Through some events, Mostafa, Ali and all other punks find out that the time is over for their acts and it is time to take off the hat and try to be a noble man.

اکبر̎ جوان ساده دل روستائی با استعداد و قدرتی که دارد وسیله‌ای برای ̎علی گردله̎ می‌شود تا برای مقابله با ̎مصطفی گلابی̎ آماده شود. علی، اکبر را به خانه‌اش می‌برد و تعلیمش می‌دهد. در این فاصله اکبر علاقمند خواهر علی می‌شود و از طریق او مسائل بسیاری را در می‌یابد. طی حوادثی او، مصطفی، علی و تمام جاهل‌های دیگر متوجه می‌شوند که دیگر زمان این کارها سپری شده و حالا زمانی است که باید ̎کلاه مخملی̎ را از سر برداشت و پیش از هر چیزی انسان بود..