The Hand Of Fate

After graduating in law, Farideh gets back to her hometown village but doesn’t agree to marry his cousin by force; therefore, she escapes to the city again and starts working as a lawyer with the master`s daughter`s help. One of the master`s son`s friends called Parviz robs the master`s money by becoming close to the master`s wife and extorting her. The master`s daughter, Nasrin, figures out and tries to stand against him. Parviz is murdered and Nasrin is arrested guilty of murdering him. Farideh accepts the attorney ship of Nasrin`s case and reveals the secret.

فریده پس از فارغ التحصیلی از رشته حقوق به روستا خود باز میگردد اما حاضر نمی‌شود به زور و اجبار با پسرعمویش ازدواج کند و مجددا به شهر فرار می‌کند و به کمک دختر ارباب به شغل وکالت مشغول می‌شود. یکی از دوستان پسر ارباب به نام پرویز با نزدیک شدن به زن ارباب، پولهای ارباب را سرقت کرده و از زن ارباب اخاذی می‌کند. دختر ارباب، نسرین، مطلع می‌شود و سعی می‌کند جلوی او بایستد. پرویز به قتل می‌رسد و نسرین به جرم قتل دستگیر می‌شود. فریده وکالت او را به عهده می‌گیرد و پرده از راز این اتفاق بر‌می‌دارد