
When entering the village, Jalal, a locomotive driver, meets a girl called Shirin who is an itinerant vendor. They fall in love with each other and plan to marry, but Jalal goes through an accident and is severely injured. Shirin is told that Jalal is dead. Jalal recovers gradually and when asks about Shirin, they tell him that she has died. Years later, Jalal goes to the village again and meets a child whom he loves and goes to his house. There he finds out that Shirin is alive and the child is hers.
“جلال ” ، راننده ی لکوموتیو، در ورودش به دهکده با دختری به نام “شیرین ” که فروشنده ی دوره گردی است ، آشنا شده و این آشنایی منتهی به عشق می شود. آنها قرار ازدواج می گذارند ولى جلال در بازگشت ، لکوموتیوش تصادف می کند و به شدت مجروح می شود ، به شیرین خبر می دهند که جلال کشته شده است. در این حال جلال متدرجا ” بهبودی حاصل می کند و او اولین خیری که می گیرد این است که شیرین مرده است. چند سال بعد جلال در همان دهکده با کودکی آشنا می شود و با او انس می گیرد و یکبار هم به خانه اش می رود و آنجاست که در می یابد شیرین هنوز زنده است و کودک نیز پسر خود اوست .
Download | Quality | Size |
---|---|---|
Sign in to download | 1080 | برای دیدن لینک باید وارد شوید |