Eshghe Taher

Following her mother’s, Firoozeh, death, who was a famous singer, Sahar Minaei enters Tehran after twenty years to find her father, engineer Minaei. At the beginning, she finds no trace of his father but with the help of her classmate, Parvaneh, and Parvane’s nephew, she continues searching. After a while, the only available clue is a man called Taher who used to be his father’s agent. But currently, he owns wealth, property, different professions and also lots of influence. Taher promises Sahar that they’ll find her father. To take her case as her counselor, he takes her passport and her identity certificate. Taking the advantage of Sahar’s neglect, and having her father’s permission, engineer Minaei, who is now an addicted person under Taher’s control, Taher gets Sahar married to himself without her knowing. Parvane’s nephew, Navid, who is in love with Sahar starts a fight with Taher. Davood, who’s the apprentice of Taher’s chamber, helps Navid to find Sahar’s father’s harbor which is an abandoned basement of an old house. While they’re trying to take Sahar’s father to hospital, Taher comes in and a fight breaks out between them, but eventually, Davood kills him.

سحر مینایی پس از مرگ مادرش فیروزه که زمانی از خوانندگان معروف بوده ، پس از بیست سال وارد تهران شده و در جستجوی پدرش مهندس مینایی برمی آید، ابتدا هیچ ردی از پدر نمی یابد اما با یاری همکلاسی دانشکده اش پروانه و خواهرزاده اش مهندس نوید، جست و جوی پدر را ادامه میدهد. بعد از مدتی، تنها سرنخی که به دست می آید مردی به نام طاهر، است که قبلاً پیشکار پدرش بوده، اما در حال حاضر، صاحب مال و منال و حرفه های گوناگون و به علاوه نفوذ فراوانی است. طاهر به سحرقول یافتن پدرش را میدهد و برای این که بتواند وکالت او را برعهده بگیرد گذرنامه و شناسنامه سحر را میگیرد و با استفاده از غفلت او و کسب رضایت از پدر معتادش – مهندسی مینایی – که حالا تحت نفوذ اوست، سحر را غياباً به ازدواج خود در می آورد. مهندس نوید، خواهرزاده پروانه که دلباخته سحره شده است با طاهر درگیر می شود و با کمک داود، شاگرد حجره طاهر، محل مخفی پدر سحر را که زیرزمین متروک یک خانه قدیمی است، می یابد. در حالی که آنها سعی دارند تا پدر را به پزشک برسانند، طاهر سر میرسد و با آنها گلاویز می شود، امانهایتاً طاهر به دست داود شاگرد حجره اش کشته می شود