Shiller’S Epic

Rahim has been fired from the Revolutionary Guard for some reason and has fled to Kurdestan. There, he joins a counterrevolutionary group, but the leader grows suspicious of him and decides to release him after a series of interrogations and torture. Rahim’s younger brother, Rahman, is looking for him and is imprisoned. Rahim tries to contact the new prisoner when he realizes that he is his own brother Rahman. He is also imprisoned again himself but is released upon some accidents and starts to cooperate with the group. In Tehran, their liaison is captured and the Guard sends them someone else to free Rahim and his brother. Rahim goes to Iraq along with some others to retrieve some weapons but their mission is revealed. The Revolutionary Guard which is aware of the situation, attacks the group and saves Rahim after exterminating them.

رحیم که به علتی از سپاه پاسداران اخراج شده و ضمن فرار از تعقیب ماموران سپاه به کردستان می رود و به یکی از گروه های ضدانقلاب می پیوندد رئیس گروه ضد انقلاب به او مشکوک می شود و پس از یک سری شکنجه و بازجوئی تصمیم به آزاد کردن او میگیرد . از طرفی برادر جوان تر رحیم بنام رحمان بدنبال اوست که با یکی از رابطین گروه تماس می گیرد ولی دستگیر شده و به زندان می افتد . رحیم سعی در تماس گرفتن. با زندانی جدید می کند. که متوجه می شود زندانی برادرش است ، رحیم نیز دوباره دستگیر شده و بزندان می اقتد ولی ۔ طی حوادثی آزاد شده و بہمکاری با گروه می پردازد . در تهران رابط گروه با منافقین دستگیر می شود و سپاه شخص دیگری را بجای او به میان گروه میفرستد تا رحیم و برادرش را آزاد کنند. رحیم همراه عدهای برای تجویل گرفتن اسلحه به عراق میرود ولی ماموريت او فاش می شود و سپاه که از جریان اطلاع دارد به افراد گروه حمله کرده و پس از معدوم ساختن آنها رحیم را نجات می دهد.