Tina Masrour, a psychology student, meets an old woman called Rokhsareh while working on her thesis in a nursing home. Rokhsareh is the love of a writer called Shahriyar Farzam, who has written a famous novel using Rokhsareh as a muse. Before her death, Rokhsareh gives Tina a parcel to give to Farzam. She is thrilled and goes to his house. When she realizes that he needs a nurse, she volunteers to do the job, and upon her stay with him, she has the opportunity to find out more about Shahriyar’s past, his youth, and his love towards Rokhsareh. Tina attempts to revive Rokhsareh’s love for Shahriyar. At the same time, Shahriyar’s son, Mahan, has become interested in Tina and attempts to propose to her, but she denies having any interest and declares that she loves Shahriyar; but all of in vain since he has died.
تینا مسرور دانشجوی روانشناسی، در طول پی گیری پایان نامه اش در آسایشگاه سالمندان با زن سالخورده ای به نام رخساره آشنا می شود که شخصیت رمان معروفی به نام وعشق دوران جوانی نویسنده اش، استاد شهریار فرزام بوده است. رخساره پیش از مرگ بسته ای را به تینا می سپارد تا آن را به فرزام برساند. تینا که به هیجان آمده است، در مراجعه به منزل شهریار فرزام، وقتی درمی یابد که او به پرستار نیاز دارد، داوطلب نگهداری از او می شود و در این شرایط، مجال آشنایی بیشتر با گذشته، پر فراز و نشیب فرزام و تنفس در فضای پرخاطره و شورانگیز، سالهای دور، ایام جوانی فرزام و رخساره را به دست می آورد. در این حال، ماهان پسر فرزام، دلباخته تینا شده و تینا در این حال تلاش میکند تا خاطره عشق رخساره را برای فرزام زنده کند، او چنان عمیق درگیر این واقعه شده که وقتی ماهان به طور ناگهانی خبر نامزدی خود را با تینا اعلام میکند، او از این امر طفره رفته و اعلام می دارد که عاشق استاد شهریار فرزام است، و این زمانی است که فرزام چشم به دنیا بسته است
Download | Quality | Size |
---|---|---|
Sign in to download | 1080 | برای دیدن لینک باید وارد شوید |