Ranger

Following a fierce battle, Morteza has been taken captive by Iraqi forces. With the order of Sami Jaber, the commander of Iraqi forces, he is taken into an abandoned camp unknown to the Red Cross. The camp lacks even the most basic facilities and is in a really bad condition. After Morteza finds out that the list of the names of the captives kept in the camp is not known by any international organization, he decides to prepare a complete list of Iranian captives’ names and take it to the national and international officials. Other captives help him flee the camp. After taking down the guard and hiding under a truck, he gets out of the camp, and although Iraqi fighters follow him and he fights with them several times, he manages to reach the border. Through a radio communication, the Iranian forces find out that Morteza is on the run and is on his way towards Iran. The border to which Morteza has arrived is a raging battlefield between the Iraqi and Iranian fighters. But finally an Iranian helicopter manages to save Morteza and with his heroic action, Iranian forces find out about the captives.

مرتضی رزمنده ای که به تازگی، در پی یک درگیری شدید با نیروهای عراقی، اسیر شده، به دستور سامی جابر فرمانده نیروهای عراقی، به اردوگاه متروک و ناشناخته ای که، صلیب سرخ از محلش بی اطلاع است، منتقل میشود. اردوگاه فاقد کمترین تسهیلات و امکانات است و شرایط بسیار بدی دارد. مرتضی که دریافته اسرایی که در این اردوگاه نگهداری می شوند، نام و نشانشان به هیچ مرجع ذیصلاح بین المللی اعلام نشده، پس تصمیم میگیرد که فهرست کاملی از اسامی اسرای ایرانی دربند این اردوگاه مخفی را با فرار از اردوگاه به اطلاع مقامات مملکت و مراجع جهانی برساند. سایر اسرا به طرق مختلف او را یاری میدهند تا او بتواند به هر ترتیب از اردوگاه فرار کند… مرتضی در فرصتی مناسب، بعد از مجروح کردن نگهبان زندان انفرادی و پنهان شدن زیر کامیونی که قصد خروج از اردوگاه را دارد، سرانجام از این اردوگاه پنهانی عراقی ها می گریزد و به رغم این که مورد تعقیب همه جانبه دشمن قرار گرفته و با آنها در مقاطع مختلفی درگیر میشود، اما به هر ترتیب خود را در مرز می رساند. نیروهای ایرانی از طریق بی سیم درمی یابند که مرتضی در حال گریز به سمت ایران است. نقطه مرزی که مرتضی به آن رسیده است آوردگاه پرحجمی بین نیروهای خودی و دشمن است. امّا در آخرین لحظات، هلی کوپتر ایرانی برای نجات مرتضی وارد عمل شده و او را نجات می دهد، تا با اقدام شجاعانه وی، نیروهای خودی، از زنده ماندن جمعی از رزمندگانش آگاه شود…