Quiter Before The Storm

A painter is on his journey when it happens to enter a village, meet a girl, and build a friendship after a while. At the same time, the young village landlord falls in love with the girl. Then a third suitor shows up. He is a fisherman and suffers from sexual deficiency. The three men start a contest in order to win the girl’s attention. At last, it’s the painter who steals the girl’s heart and takes her back to his own city.

نقاشی در راه سفر طی حادثه ای، ناچار به دهکده ای می رود. در آنجا با دختر جوانی آشنا می شود . نقاشی با دختر متدرجا روابط دوستانه ای پیدا می کند. در همین زمان مالک جوان ده پیدایش می شود و به دختر دل می بندد . مرد سومی هم هست که خواستار دخترک است . او جوانی ماهیگیر است که نوعی عقده ی جنسی دارد . این سه برای تصاحب دختر به رقابت می پردازند اما در پایان این جوان نقاش است که در جلب نظر دختر موفق شده و او را با خود به شهر می برد.