Pirak

پیرمردی به نام پیراك از راه حمل و نقل ماهی های صیادان برای شخصی به نام كریم سماك ،گذران عمر می كند. فرزند او، علی، در زاهدان دوره ی خدمت اجباری را می گذراند. علی در درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر كشته می شود، هم قطار علی، عباس، خبر را به پیراك میدهد.

پیرمردی به نام پیراك از راه حمل و نقل ماهی های صیادان برای شخصی به نام كریم سماك ،گذران  عمر می كند. فرزند او، علی، در زاهدان دوره ی  خدمت اجباری را می گذراند. علی در درگیری با قاچاقچیان مواد مخدر كشته می شود، هم قطار علی، عباس، خبر را به پیراك میدهد

A lonely old man named Piraak who lives by the Caspian Sea loses his only child in a conflict  with smugglers on the borders. The soldier who informs him of his son’s death takes his son’s place for him gradually.. Piraak is indebted to Samak, the village’s powerful landowner. When he can’t settle with Samak peacefully, he engages in a quarrel with him, and in the end, sacrifices himself so that the other can live in peace.

پیراک پیرمردی تنها از مردم کرانه خزر تنہا فرزندش را در مرز با قاچاقچیان از دست میدهد . سربازی که خبر شہادت فرزندش را میدهد ، متدرجا” جای خالی فرزندش را می گیرد . پیراک از ناحیه “سماک ” – ملاک زورگوی روستا – به لحاظ دیونش در تنگناست و وقتی نمی تواند سماک را به اتخاذ روش ملایم متقاعد کند ، با او درگیر می شود و در نهایت خود را قربانی میکند تا دیگران آسوده زندگی کنند