Pahlevan Mofrad

Everyone respects Morshed, especially a young man who is known as Morshed’s most loyal friend. The young man loves a girl who loses her virginity and raped by a bandit. In order to keep the girl’s reputation, Morshed marries her informally. The young man encounters him aggressively and goes into a struggle with him. After a while, the young man finds out about the truth after seeing the bandit, and asks Morshed to forgive him, and then he marries the girl.

به “مرشد” همه اعتقاد دارند، منجمله جوانی که مشهور است سرسپرده ترین یار مرشد است. جوان دخترى را دوست دارد . دختر براثر حادثه ای وسیله ی راهزنی عصمتش را از دست می دهد . مرشد برای اینکه آبروی دختر را حفظ کند ، ظاهرا” با او ازدواج می کند. جوان با مرشد از روی خشم روبرو شده و با او به ستیز می پردازد. پس از گذشت مدتی ، جوان در رویارویی با راهزن حقیقت را دریافته و از مرشد تقاضای پوزش کرده و با دختر ازدواج می کند.