More results...

Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors

Once Upon A Time

Once Upon A Time

Once Upon A Time

Yeki Bood Yeki Nabood / یکی بود یکی نبود

Your rating: 0
7 1 vote

Synopsis

In ‘Once upon a time,’ (‘Yeki Bood Yeki Nabood’, 2000), a magical letter transports two men, Fahrad and Iraj, to a small house in the middle of the countryside – and into a world that’s filled with cute talking animals.The men are happy to go along with it, but when the animals follow them back to the city, there are much bigger problems to solve. A delightful film for young children.


ایرج که همراه همسرش نرگس و پسرشان آرش در خانه ای اجاره ای زندگی می کند، نامه ای دریافت می کند که در آن بچه ای بیمار از او کمک خواسته است. ایرج این نامه را شوخی تلقی می کند و همراه دایی با اتومبیلش به طرف شمال حرکت می کند و زمانی که از یک تونل می گذرند خود را در فضایی غریب و روبروی کلبه ای می یابند و برای فرار از باران شدید به درون کلبه می روند که کسی در آن نیست ولی مدتی بعد میهمانان دیگری سر و کله شان پیدا می شود


Iraj, along with his wife, Narges, his son, Arash, and his uncle are travelling to the North. After crossing a tunnel, while there’s a heavy rainfall, they find themselves in a strange and cozy hut. Soon, other guests arrive too: A white sheep, a raven, a chicken, a cock, a cow, and a donkey. The donkey who introduces himself as the sheep’s stepfather, informs Iraj that the letter he had received from a sick child is actually from the sheep who has always had the dream of seeing the old woman so that she can be as his dead mom. Now that the sheep has become ill because of the distance between them, everyone is determined to help her. But they all know that her only cure is to see the old woman. Iraj, who has taken all the animals to his house, paints a fictional picture of the old woman and attaches it to the walls of the city. But the sheep soon gets sick, and is taken to the hospital. While everyone thinks that the sheep is dead, she gets recovered once the old woman comes to see her.


ایرج  و همسرش نرگس وپسرشان آرش که به همراه دایی عازم شمال هستند، بعد از عبور از یک تونل، زیر بارش شدید باران، خود را در فضایی غریب و برابر کلبه ای می یابند. به زودی میهمانان دیگری هم به کلبه میرسند. ببعی (بره سفید)، کلاغ، مرغ، خروس، گاو،الاغ .ایرج  توسط الاغ که خود را پدرخوانده ببعی میداند، مطلع می شود نامه ای که او مبنی بر درخواست کودکی بیمار دریافت داشته، در واقع مربوط به ببعی است که همیشه در آرزوی دیدن خاله پیرزن است تا جای خالی مادرش را پر کند و حالا از دوری او بیمار شده است و اینک همه تصمیم دارند تا به او کمک کنند. اما همه میدانند تنها درمان او دیدن خاله پیرزن است . ایرج که همه حیوانات را به خانه خود برده است، تصویری خیالی از خاله پیرزن نقاشی کرده و بر در و دیوار شهر می چسباند اما به زودی حال ببعی وخیم می شود، او را به بیمارستان می رسانند و در حالی که همه فکر میکنند که بیعی مرده است، با آمدن خاله پیرزن بر بالین او، حال بره کوچک نیز خوب می شود.

Original title یکی بود یکی نبود

Similar titles

The Ominous Germ
Paytakht 1
Four Naughty Characters
Malek Khatoun
Forouzan
A Time To Love
The Rain Man
21 Rooz Bad
Bagh Ferdos 5 Bad Az Zohr
Ceremony
Sooranjan
Masloob

Leave a comment

Name *
Add a display name
Email *
Your email address will not be published