Nane Lala’s son, Ali, has been gone to Japan to work for over a year, but it has been about 6 months since they last heard any news from him. Everyone, especially the children, know how impatient she is and how much she wishes to hear the news of her son. One hot summer afternoon, all the elders are gone to the cemetery for one of the villagers’ funeral when Amir’s phone rings. Ali is on the line and wants to speak with Nane Lala. He tells Amir that he will call back in an hour and asks him to bring Nane Lala to the phone. The problem is that Amir’s parents have locked all the doors to make him study for his exam. However, Amir escapes through the window and informs all the children to come help him. They try dangerous but at the same time funny ways to take Nane Lala to the phone.
علی، پسر «ننه لالا»، یک سالی هست که برای کارگری به ژاپن رفته؛ اما بیشتر از شش ماه است که از او خبری نیست. حالا همهٔ اهل محل، به خصوصی بچه ها میدانند که ننه لالا چه قدر بیتاب است و آرزویی جز یافتن خبری از پسرش ندارد. در یک بعدازظهر گرم تابستان، که همهٔ بزرگترها برای مراسم تدفین یکی از اهالی محل به گورستان رفتهاند، ناگهان تلفن منزل «امیر» پسرک ده دوازده ساله زنگ میزند. در آن سوی سیم «علی» است و می خواهد با مادرش صحبت کند. او میگوید یک ساعت دیگر مجدداً تلفن میکند و از امیر می خواهد در این فاصله، مادرش را پای تلفن بیاورد. اما مشکل از آنجا آغاز می شود که «امیر» در خانه تنهاست و پدر و مادرش تمام درهای خانه را قفل کردهاند تا او از خانه خارج نشود و برای امتحان تجدیدی اش درس بخواند. امیر از طریق پنجرهٔ مشرف به کوچه، بچه های محل را خبر می کند و آنها راه های مختلفی را که در عین خطرناک بودن، با مزه و شیرین هم هستند امتحان می کنند تا ننه لالا، را به تلفن برسانند.
Download | Quality | Size |
---|---|---|
Sign in to download | 1080 | برای دیدن لینک باید وارد شوید |