Mister, Do Not Frown

A sergeant serving at a border checkpoint is instructed to capture one of the smugglers who is also a friend of him. The sergeant wants his friend, sincerely, to stop smuggling and he accepts. After a while, they both fall in love with the same girl but the sergeant backs off for the sake of his friend. The former friends of the smuggler reach him to force him to get back to their business and then starts the story of his confrontations with his old sergeant friend.

گروهبانی که در یک پاسگاه مرزی خدمت می کند مامور می شود تا یکی از قاچاقچیان قهار را که ضمنا” با او دوست است گرفتار کند. گروهبان از دوستش صمیمانه میخواهد که به کج روی هایش خاتمه دهد و او نیز میپذیرد . چندی بعد هر دو عاشق یک زن می شوند. ولی گروهبان به خاطر دوستی خود را کنار میکشد. همکاران قاچاقچی که دوری همراه قدیمی شان به آنها زیان زیادی وارد کرده تصمیم می گیرند که او را مجددا” به کار سابقش برگردانند و به همین جهت بین دو دوست ایجاد سوتفاهم می کنند. ولی این دسیسه چندان کارگر نمیافتد و بزودی اشتباه مرتفع شده و دوستی آنها و آرامش هم چنان ادامه می یابد