Mahboob-E Bacheha

Reza, an orphan, works in an orphanage and pays his most attention to the orphans. One day Nazi, a famous singer, comes to the orphanage and shares toys and candies among them. One of the orphans, Maryam, thinks Nazi is her mother. Reza tries to convince her that it its not the case. But Maryam leaves the orphanage to find Nazi, and finally manages to find her house. She then gets kidnapped by one of Nazi’s haters, and it disturbs the peace of orphanage. After a series of events, the kidnappers are found and handed to police. In the end, Nazi decides to adopt Maryam.

رضا که خود فرزند پرورشگاه است حالا در مقام فراشی پرورشگاه بیشترین توجه را به امور بچه های پرورشگاه دارد. یک روز “نازی ” خواننده ی محبوب شهر به پرورشگاه آمده و بین بچه ها اسباب بازی و شیرینی پخش می کند، یکی از بچه ها ” مریم ” تصور می کند که نازی مادرش است. رضا سعی میکند مریم را با حقیقت آشنا سازد ، اما مریم سرانجام روزی در جستجوی نازی پرورشگاه را ترک می کند او را یافته و به خانه اش می رود .در این حال یکی از مخالفین نازی برای انتقام جویی ، مریم را می رباید . آرامش زندگی رضا و ساکنین پرورشگاه به هم میریزد جستجو و سعی آغاز می شود و پس از یک سلسله ماجرا سرانجام مريم را یافته و ربایندگان را تسلیم پلیس می کنند و نازی نیز مریم را به فرزندی خود انتخاب می کند .