Forgiveness

A wealthy couple who fail to have a child, decide to adopt the child of their servant. They show a great affection for the child, but the woman finally gives birth to a child. This leaves their stepchild in bad treatment. The mother of the child cannot tolerate it and escapes the house with her child, but dies in an accident. The new child who loves the stepchild becomes ill losing him, and the parents try to take him back asking from the father of the child to forgive them. The father who is severely depressed, eventually forgives them and returns his son to the house. The stepson, too, missed the new child and wants to return to the house.

زوج متمولی چون صاحب فرزند نمی شوند، کودک مستخدمشان را به فرزندی قبول می کنند. زوج متمول نهایت محبت را در مورد کودک مبذول می دارند تا اینکه زن متمول صاحب کودکی می شود و از آن پس بنای بد رفتاری با فرزند خوانده اش را می نهد. مادر کودک که تحمل این وضع را ندارد پسرش را برداشته و از خانه می گریزد، اما در جریان حادثه ای در می گذرد . در خانه ی مرد متمول فرزند تازه وارد که با پسر مستخدمه انس گرفته از دوری او بیمار می شود و والدین متمولش با تقاضای بخشش از پدر کودک می خواهند که او نزدشان برگردد. پدر که به شدت افسرده است سرانجام گذشت می کند و پسرش را به خانواده ی اربابش برمی گرداند. این در حالی است که پسر مستخدمه که از دریافت آنچه در اطرافش می گذرد برای بازگشتن نزد برادر خوانده اش دلتنگ است .