Eve’S Red Apple

Neda Hakimi who doesn’t believe in love without money, after four years of being in a romantic relationship with Farhad, breaks up with him to marry Mahmood Foroozesh, a seemingly rich old merchant on condition that all of Mahmood’s possessions will be transferred to her. One day, while they are on their honeymoon in Kish, Mahmood disappears. And in her way back to Tehran, Neda who is responsible for all of her husband’s financial activities, is arrested and jailed because of not paying off Mahmood’s big debts on time. Farhad who has recently become a lawyer, accepts to be Neda’s lawyer and convinces Soheyli, the company’s main creditor, to let Neda be free until the jury decides a new way for her to clear the debts. Later, Soheyli tells Neda that Foroozesh has been killed in a car accident and if she agrees to marry him, he’ll take back his protest. But Neda turns down his proposal. Later on, Soheyli is murdered and all of the evidence is against Neda; so once again she is jailed and Farhad agrees to be her lawyer again. Thanks to Farhad’s effort and consistency, it becomes known that the real murderer is Foroozesh who has been hiding all this time. Neda who has met with the bitter and painful reality of her beliefs in life, turns to Farhad, But it’s too late.

ندا حکیمی که در زندگی معتقد به عشق بدون مکنت نیست، قرارهایش را با فرهاد پس از چهار سال عشق و عاشقی بهم زده و با بازرگانی مسن و ظاهراً پولدار به نام محمود فروزش ازدواج می کند، شرط ازدواج ندا، انتقال دارایی های محمود به خود است. ندا و محمود برای ماه عسل به کیش می روند و یک روز در کیش، محمود ناپدید میشود و ندا در بازگشت، چون مسئول تشکیلات مالی شوهرش است، به جهت عدم پرداخت به موقع بدهی های متعدد و کلان محمود فروزش، دستگیر و زندانی میشود.فرهاد که به تازگی وکیل شده، وکالت او را پذیرفته و طلبکار اصلی شرکت، سهیلی را قانع میکند تا تعیین راهکار تازه برای پرداخت دیون فروزش با آزادی ندا موافقت کند، او می پذیرد و ندا آزاد میشود. سهیلی بعداً به ندا حکیمی اطلاع می دهد که فروزش در یک حادثه رانندگی به قتل رسیده و اعلام میکند در صورت ازدواج ندا با او سهیلی از شکایتش صرف نظر خواهد کرد. ندا به این خواسته، تن نمی دهد، و کمی بعد سهیلی به قتل می رسد، همه شواهد حاکی از آن است که ندا قاتل است، لذا بار دیگر، دستگیر و زندانی می شود و این بار هم فرهاد دفاع از او را به عهده می گیرد و با پیگیری و ردزنی هایش سرانجام مشخص میشود که قاتل واقعی فروزش است که تا این زمان خود را پنهان کرده بود.ندا که با حقیقت تلخ و دردناکی از برداشتهای خود در عرصه زندگی روبرو شده، به سوی فرهاد بازمیگردد، اما خیلی دیر است