Don’T Be Tired!

Javad Barati works as a teacher and school counselor at a school located in the southern areas of Tehran. Over the course of the movie, he is busy with the contests of the Fajr decade. He is supposed to take the theater group to Horr institute where the contests are being held. Meanwhile, three of the members of the theater group are supposed to take part in book-reading contest. Jafar is on his own and is on a limited budget which was gathered from the school fundraisers, but with the help of the school janitor he manages to take kids to the contest. On the other hand, Javad is getting engaged. The abundance of works he has to do leads him to various humorous situations which in a way describes the hardships the teachers have to deal with.

جواد براتي معلم و مربي امور تربيتي مدرسه اي در جنوب تهران است. در طول فيلم، او درگير مسابقات هشت گانه دهه فجر است. پس از برگزاري مسابقات، گروه تئاتر را به كانون حر كه محل برگزاري جشنواره است مي رساند. از طرفي سه تا از بچه هاي گروه براي مسابقات كتابخاني انتخاب شده اند كه بايد به آن جا بروند. جواد دست تنهاست، امكانات ندارد و بودجه محدودي براي اين كار از پول خردهاي تعاوني مدرسه در اختيار اوست. با كمك فراش مدرسه بچه ها را به مسابقه مي رساند. از طرفي اين مسائل هم زمان با مراسم نامزدي و بله بران جواد است. تراكم كارها، موقعيت هاي طنزي ايجاد مي كند كه همين لعاب طنز، دستمايه كارگردان براي بيان حقايق تلخي است كه جامعه آموزشي، با آن روبروست.