
Amir and Ahmad are two close friends who both love Asieh. When Amir finds out that Ahmad also loves Asieh, he gives up in favor of his friend. But Asieh loves Amir so she leaves her hometown and goes Tehran in search of Amir. At the same time, Ahmad inherits a wealth and gains a good position. Amir finds Asieh when she has lost her eyesight through an accident. Amir asks Ahmad for help and Ahmad accepts to help for the treatment providing that Asieh will be his wife. Ahmad will not live long enough to reach his wish while he has shown his love for Asieh by giving her all he had.
“امیر” و “احمد ” دو دوست صمیمی هستند و هردو به “آسیه ” علاقمند می باشند. امیر وقتی ماجرای علاقه ی احمد را می شنود خود را به نفع دوستش کنار میکشد . آسیه چون امیر را دوست دارد شهرش را ترک کرده و در جستجوی امیر در تهران میرود. احمد در این فاصله با پول زیادی که به ارث میبرد موقعیت خوبی به دست میآورد. اما امیر وقتی آسیه را می یابد که او گرفتار حادثه ای شده و بینایی اش را از دست داده است. امیر از احمد تقاضای کمک می کند و احمد که هنوز آسیه را دوست دارد در صورتی حاضراست امکانات معالجه ش را فراهم کند که آسیه از ان او باشد.امیر قول مساعد احمد را بدست می آورد اما احمد مدت زیادی زنده نمی ماند تا به خواسته اش دست یابد. در حالی که علاقه ی خود را با واگذاری داراییش به آسیه بار دیگر نشان می دهد.
Download | Quality | Size |
---|---|---|
Sign in to download | 1080 | برای دیدن لینک باید وارد شوید |