Bloody Season

Amoo Torab who is a fisherman in Bandar-e Anzali, is wanted by SAVAK because of his political activities. He gets arrested and is again released after a while. He goes to his old friend, Seyyed, who is a porter in Bandar. Together they establish a social movement against the government. people tend to join them. SAVAK avoids any direct contacts with Amoo Torab when they see the people’s support for him. So they plan a conspiracy and introduce Amoo Torab to people as a member of SAVAK. As a result, people get furious and kill him. After this incident, they realize that they have made a mistake so they carry his body solemnly. The government understands that a direct confrontation is needed at this time. Later, a lot of people including Seyyed get killed in the clash against the government. But a young man who has been influenced by Amoo Torab, promises to continue the struggle hoping for victory.

عمو “تراب ” صیاد بندرانزلی که به علت مبارزه تحت تعقیب و گرفتار ساواک است، پس از آزادی به سراغ “سید” دوست قدیمی خود که در بندر باربری می کند ، رفته و به اتفاق پایه ی حرکت اجتماعی را گذارده و مردم نیز کم و بیش به آنها گرایش پیدا میکنند. ساواک که از روبرویی مستقيم با عمو تراب به علت هماهنگی مردم پرهیز میکند برای او دامی می گسترد و به مردم چنین وانمود می کند که عموتراب از همکاران ساواک است. در نتیجه خشم مردم بر سر عمو تراب فرود می اید پس از این حادثه مردم متوجه می شوند که اشتباه کرده اند و جنازه ی اورا با تشریفات حمل میکنند. رژیم ناچار از رویارویی مستقیم می شود و در پایان سید و برخی دیگر از پای درمی آیند، اما جوانی که تحت تاثیر عموتراب است تعهد ادامه ی مبارزه را به امید پیروزی آینده به عهده میگیرد.