Betrayer

Morad owns a cabaret and lives with his mother and brother,Nassim. He hires Atefeh who is a waiteress in his cabaret and has a great voice as a singer and she becomes famous.One day Nassim save her life and gradually falls in love with her.Meanwhile Morad asks her in marriage.He ignores that his brother lives her too. He orders his men to punish the men who are in contact with her.Morad realizes that Nassim and Atefeh are in love.Atefeh leaves to not be the one who is the unsettler.She begins to work in the small cafes.Morad finds her and she marries Nassim and Morad goes his way.

مراد كاباره داري است كه با برادرش نسيم و مادرش زندگي مي كند. او عاطفه، پيش خدمت كاباره، را كه صداي گرمي دارد به عنوان خواننده استخدام مي كند، و از او خواننده مشهوري مي سازد. مدتي بعد نسيم جان عاطفه را در موقع غرق شدن نجات مي دهد و به تدريج به او علاقمند مي شود. دراين اثنا مراد از عاطفه خواستگاري مي كند، و از علاقه برادرش به عاطفه بي خبر است و به افرادش مي سپارد تا هر مردي را كه با عاطفه در تماس است تنبيه كنند. مراد از آثار ضرب و شتم متوجه مي شود كه عاطفه به نسيم علاقه دارد. عاطفه براي آنكه روابط دو برادر آسيب نبيند تصميم مي گيرد آن دو را ترك كند. او در كافه هاي پست مشغول كار مي شود. مراد، كه متنبه شده، او را مي يابد و با نسيم دست به دست مي دهد و خود پي سرنوشت مي رود.