Behind The Curtain Of Fog

Morteza is a boy who has recently lost his father and lives with his mother. He has hearing problems and uses hearing aids. When the new teacher arrives at their school, after a while, he mistakenly thinks the teacher is in love with his mother and the gossips add to his suspicion. These thoughts start to devour his mind and affect his life. That’s when his mother tries to bring him back to light and teach him to see everything better . She teaches him where he must seek help when he is in trouble and how he should learn to love…

مرتضی پسربچه روستایی که به تازگی پدرش فوت شده است، مدت کوتاهی بعد از ورود آقای فتاحی آموزگار تازه وارد دبستان، در مورد او دچار سوء تفاهم میشود. مرتضی که ناشنواست و با سمعک صداها را می شنود، براثر القائات دوستان همکلاسش، با فتاحی بر سر عشق او به مادرش دچار توهم و بحران رو حی می شود. دوستان او در ادامه کشمکش میان شان، آنقدر اصوات مسموم و دروغین را بر ذهن و دل مرتضی وارد می کنند که او را به سمت درگیری تلخ و غم انگیزی سوق میدهند. اما نهایتاً مرتضی با استمداد از مادرش، سعی می کند تا القائات مسموم را از خود دور کرده و از دل و فطرت الهی خویش مددجوید و آن وقت به حاصلی میرسد که هرگز انتظارش را نداشته است. آموختن عشق .