Nosrat deceives Kadkhoda’s daughter and kills her brother. Kadkhoda and the other villagers try to take revenge but Nosrat escapes from the village with his older brother Moslem. Nayeb who is heading the police forces pursues them. Moslem goes to another village and gets the permission to live there. There is a woman called Banoo who has two lovers: Abbas and Ezzat. Moslem falls in love with her but police forces arrive and he has to escape again. After a while, Moslem traps Banoo beside the river and rapes her. Moslem searches his brother and kills him. He also goes to the police and makes a confession. After some time, Moslem returns to the village to see his son Gholi but Abbas convinces Gholi to fight Moslem. At the end, the truth is revealed.
نصرت دختر كدخدا را اغفال مي كند و برادر او را به قتل مي رساند. كدخدا و اهالي روستا درصدد انتقام بر مي آيند؛ اما مسلم ، برادر بزرگتر نصرت، همراه او از روستا مي گريزد. امنيه ها به سرپرستي نايب به تعقيب آن ها مي پردازد. مسلم به روستايي مي رود و با جلب رضايت كدخدا در آنجا ساكن مي شود. او از همان ابتدا به بانو ، كه دو تن از اهالي روستا به نام هاي عباس و عزت خواهان ازدواج با او هستند، دل مي بندد، اما امنیه ها از راه میرسند و او ناچار به فرر میشود. . مدتي بعد نصرت بانو را كنار رودخانه به دام مي اندازد و به او هتك حرمت مي كند. مسلم باز مي گردد به جستجوي برادرش مي رود و او را در نزاعي از پا در مي آورد، و خود تسليم امنيه ها مي شود. مسلم پس از مدتی به روستاي زادگاه بانو باز مي گردد كه پسرش قلي را ببیند اما عباس، قلي را بر ضد مسلم مي شوراند اما حقیقت آشکار میشود.
Download | Quality | Size |
---|---|---|
Sign in to download | 1080 | برای دیدن لینک باید وارد شوید |