Bazigar

“Roya Saadati” sees a young man named “Ali Sedighi” who looks very much like her deceased husband, “Hormoz”, who has died in a car accident. She follows Ali to a play where he performs the role of Hamlet. He realizes that she has been following her.

هرمز هدایتی بدنبال ورشكستگی خود، برای رهایی از طلبكاران طی صحنه سازی برادرش حامد در سانحه آتش سوزی متواری شده و ناپدید می گردد. رویا همسر هرمز كه حامد را در مرگ همسرش مقصر می داند پس از ملاقات با علی از او تقاضای كمك می كندهرمز هدایتی بدنبال ورشكستگی خود، برای رهایی از طلبكاران طی صحنه سازی برادرش حامد در سانحه آتش سوزی متواری شده و ناپدید می گردد. رویا همسر هرمز كه حامد را در مرگ همسرش مقصر می داند پس از ملاقات با علی از او تقاضای كمك می كند.رؤیا سعادتی ،بر مزار شوهرش هرمز که در حادثه اتومبیل آتش گرفته و درگذشته است، یک خبرنگار روزنامه به نام علی صدیقی را می بیند که به شدت شبیه شوهر متوفی اش هرمز است. رؤیا در تعقیب علی، به تیاتری میرود که او در آنجا نقش هملت را بازی میکند. علی که متوجه تعقیب خود توسط رویا شده، سرانجام از شباهت بسیارش با هرمز آگاه می شود. رویا در مورد مرگ شوهرش، به برادر همسر متوفی اش حامد که ظاهراً مرد متمولی است اما همیشه از برادرش هرمز کمک می گرفته  مشکوک است. علی خود را به شکل هرمز درآورده و به منزل حامد می رود، امّا حامد بدون درنگ جعلی بودن هویت او را اعلام میکند و علی به ناچار از خانه او فرار میکند. هرمز که در واقع نمرده، نزد حامد پنهان شده است، او با ترفندی علی را به خانه حامد می کشاند و بعد از این که او را مجروح می کند، خانه را به آتش میکشد، حامد که از اقدام های خشن و بی پروای برادرش به تنگ آمده است، برای علی که در آخرین لحظه خود را از خانه نجات داده  و رویا فاش میکند که هرمز، از آنجا که ورشکسته شده، نقشه فوت خود را طراحی کرده است. اما هرمز هم که خود را به خانه رویا رسانده، همه گناه ها را متوجه حامد می کند، درگیری حامد و هرمز سبب میشود، تا در اثر حادثه، لباس هرمز دچار حریق شده و این بار واقعاً فوت شود…