A Boat To The Beach

Khorramshahr is heavily under attack and the city is resisting with a few forces that are left. Morteza and his battalion are dispatched to Khorramshahr from Tehran. Morteza goes to the military head in Ahvaz and asks him for a helicopter to take the soldiers under his command to the city, but Banisadr, the commander-in-chief at that time, objects. Morteza and his battalion depart for Khorramshahr in a tow car anyway… on the road, an airplane appears and shoots a missile towards them. They shoot at the plane and the plane fall down. Morteza gets to the frontline with some others. They go through great danger and make a map of enemy’s positioning. They go back to Iranian forces through Karun river.

دشمن از زمین و هوا به خرمشهر هجوم آورده و این شهر با نیروی معدود کسانی که مانده اند مقاومت میکند. مرتضی ” به اتفاق گردانش از تهران عازم خرمشهر می شود. مرتضی در اهواز به سرهنگ فرمانده نظامی از مراجعه و از وی درخواست یک هلیکوپتر می کند او که بتواند نیروهای دراختیارش را وارد “خرمشهر” کند اما نماینده ” بنی صدر” فرمانده وقت کل قوا مخالفت می کند. اما مرتضی و گردانش با یک یدک کش راهی خرمشهر می شوند … در بین راه هواپیمایی ظاهر شده و به طرفشان راکتی پرتاب می کند ، آنها نیز هواپیما را به رگبار آتش سلاح های خود بسته و سرانجام آنرا سرنگون میکنند. سرانجام مرتضی باتفاق چند تن وارد منطقه جنگی شده و با تحمل خطرات بسیار موفق تهيه کروکی موقعیت دشمن گشته و از طریق کارون خود را به نیروهای خودی می رسانند .